♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ من روزه ام تمام سال را روزه ام ولی بجای دهان و شکم ، اندیشه ام را روزه ام فکر من حق ندارد به کسی بی حرمتی کند فکر من حق ندارد به کسی ناسزا بگوید فکر من حق ندارد با زندگی کسی بازی کند فکر من حق ندارد به کسی جفا کند فکر من حق ندارد با دل کسی بازی کند فکر من حق ندارد به کسی دروغ بگوید فکر من حق ندارد به یتیمی بی تفاوت باشد فکر من حق ندارد زورگو باشد فکر من حق ندارد بینوایی را ببیند و بی تفاوت از کنارش عبور کند فکر من آری من روزه ام نه روزه نخوردن غذا بلکه روزه انسان بودن روزه مردانه زیستن روزه جاودانه شدن آری من تمام سال را روزه ام تمام ساعتها را روزه ام تمام دقائق را روزه ام ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ حسین پناهی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اگه دیدی امروز خیلی بده شبش وقتی میخواهید بخوابی بگو امروز به درک به جهنم فردا حال میکنم توفکر من 😣😣😢😢😤😤😤😤 و فردا 😁😄💜😀😀 😀
یارو ازم پرسید کارت چیه گفتم تو کار فرش و تلوزیونم گفت یعنی چی . . . . گفتم رو فرش میخوابم تلویزیون نگاه میکنم ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دیشب شام سوپ داشتیم به مامانم میگم تو کشورای خارجی سوپ پیش غذاس نه شام برگشته میگه بابات خارجیه یا اون عمه فلان فلان شدت یعنی اصلاً لزومی نداشت پای عمه مو بکشه وسطا نیتش فقط این بود که یه فحشی بهش بده @~@~@~@~@~@ مرد در حال جان دادن بود که به همسرش گفت :باید چیزی را به تو بگویم زن: لازم نیست مرد: اما اگر نگویم نمیتوانم آسوده بمیرم و عذاب وجدان رهایم نخواهد کرد زن: باشه بگو مرد: من زن دوم دارم زن با خونسردی گفت میدونم همین امروز فهمیدم حالا آروم باش تا مرگ موش کارشو بکنه @~@~@~@~@~@ شب تولدم، شروع کردم به باز کردن کادوها به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه توشو که نگاه کردم دیدم نوشته هشتاد هزار تومنی رو که سه ماه پیش گرفتی، نمی خواد برگردونی ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ پدر به دختر: پاشو دخترم یه لیوان آب واسه بابا بیار دختر: ول کن بابا دارم تلویزیون میبینم. حال ندارم دختر کوچیکتر: بابا ولش کن این خیلی بی تربیته پاشو برو خودت بخور برای منم بیار ..♥♥.................. من موندم وقتی میگن مث بچه ی آدم رفتار کن . . . دقیقا باید مث هابیل رفتار کنیم یا قابیل ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دقت کردید عروس دریایی داریم ولی دوماد دریایی نداریم . . . . یعنی بی شوهری تو عمق دریا هم موج میزنه ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ﺳﺮ ﮐﻼ ﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ “ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟" ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ازش پرسیدم:ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟ گفت:ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنه ینی قوه تخیلش هلاکم کرد ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ مادر شوهره من دارم؟ . . . . . . یعنی آدم اینقدر خونسرد؟ . . نباید بیاد بگرده منو واسه پسرش پیدا کنه؟ والا من به خاطر پسر خودش می گم. وگرنه من که دارم درسمو می خونم ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ تو پاساژها دقت کردین بعضی مردا دست خانومشونو میگیرن . . . . چون اگه دستشو ول کنن میرن خرید میکنن رمانتیک بنظر میرسه ولی درحقیقت اقتصاد مقاومتیه ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ با این وضعیتی که قیمت گاو و گوسفند پیداکرده . . . تا چند وقت دیگه جلوی پای عروس و داماد تن ماهی باز میکنن ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ جوک بسه دیگه یکم معلوماتتونو ببرم بالا فواید آبلیمو . . . . تُرشه ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ آقا پیراهنِ پاره مُد شد شلوارِ پاره مُد شد شالِ پاره مُد شد * * * * * ما موندیم چرا جوراب پاره که ما زیاد داریم مُد نمیشه ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ میخوام اعتراف کنم نه ولش کن شما اعترافمم کپی میکنین آبرومو میبرین ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ساعت 3 نصف شب اومدم بالا در یخچالو باز کردم دنبال چیزی میگشتم بابام سرشو از زیر پتو درآوورد گفت:یه لیوان شیر هم بخور من که به کل تعجب کرده بودم که چطوره که به فکر منه پرسیدم چرا؟؟؟ . . . . . . گفت:تاریخش تا امشبه ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ: ﺟﻌﺒﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ ﺁﻟﻤﺎﻥ: ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ، ﮐﭙﺴﻮﻝ ﺿﺪ ﺁﺗﺶ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ: ﺟﻌﺒﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ، ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ: ﻗﻠﯿﻮﻥ، ﺯﻏﺎﻝ، ﻣﻨﻘﻞ، ﺑﺎﺩﺑﺰﻥ، ﯾﻪ ﭼﻤﺎﻕ ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻋﻮﺍ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ به مامانم میگم چرا تو خونه همش دمپایی پات میکنی ؟ میگه: یه کابوی هیچوقت از اسلحه اش دور نمیمونه منم قانع شدم ، چون مسلح بود ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ خـــــــر نشو الاغ اوج نصحیت پسرا @~@~@~@~@~@ به دوستم می گم کیف پولت چقدر قشنگه می گه چرم مشهد عموم از آلمان برام آورده ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﻧﻪ ﮐﻮﻟﺮ ﺭﻭﺷﻨﻪ ﻧﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺑﺎﺑﺎﻫﺎ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ ﺑﺎﺱ ﺩﻗﯿﻘﻦ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻦ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻫﯽ ﺍﻟﮑﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻥ ﻭ ﺩﺭِ ﮐﺎﺑﯿﻨﺘﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﻭﺑﺴﺘە ﻣﯿﮑﻨﻦ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ رفته بودم مجلس عقد یکی از رفقام خانواده ی داماد میگفتن نون و پنیر آوردیم ؛ دخترتونو بردیم خانواده ی عروس با خوشحالی میگفتن نون و پنیر ارزونی تون ؛ ترشی چپوندیم بهتون ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دیروز داشتم غذا نذری پخش میکردم یه پیرزنه اومد گفت: خیر از جوونیت ببینی یه غذا بده به من گفتم : مادر جان غذا تموم شده گفت : خدا بزنه تو کمرت و رفت ^^^^^*^^^^^ با تشکر از آبجی هستی که زحمت بسته جوک امروز رو تنهایی کشید ^^^^^*^^^^^ **♥** لباتون خندون *ghalb_sorati*
حسرت عشق ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عاشق اگر عاشق بود ، دردش پشیمانی نبود عشق اگر قطعی بود،فکرت ازآن خالی نبود کاش عشق بود ولی حسرت نبود کاش آن عاشق پس فطرت نبود عشق همراه لیاقات کاش نبود دل همپای لیاقت کاش نبود حال بشنو این سخن از حال من کاش در پایان شوی تو مال من *-*-*-*-*-*-*-*-*-*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم